فرهنگ ايراني (جوابيه)
دوست خوبم آقاي صادقي چند روز پيش مقالهای تحت عنوان فرهنگ ايراني در وبلاگ نوشتهاند كه انتقادهاي فراواني بر آن وارد بود. ايشان در آن مقاله فرهنگ ايران باستان را تا عرش بالا برده و فرهنگ اسلامي را با منصوب نمودن به فرهنگ عربي به باد انتقاد گرفتند. پس بر خود لازم ديدم كه نكاتي را گوشزد كنم. در ابتدا بايد به اوضاع و شرايط ايران باستان بپردازم؛ برخلاف مبالغههایی كه آريايي گران بيان میدارند، نظام حاكم بر ايران در دوران هخامنشي و ساساني نه تنها بر اساس عدالت نبوده بلكه پر از تبعيض و ظلم و تاريكي بوده است. نظام طبقاتي به هيچ كس اجازهی بالا آمدن از طبقه خاص خود را نمیداد؛ يك كشاورز زاده حتماً بايد كشاورز میشد و يك درودگر هميشه درودگر باقي میماند. نظام حاكم حتي اجازهی تحصيل علم را نيز به آنان نمیداد چون تحصيل علم امتيازي بود كه تنها به اشراف تعلق داشت. من نمیدانم آييني كه حضرت زرتشت در ابتدا آورده بود چگونه ديني بود، اما آنچه در زمان هخامنشيان و ساسانيان به آن عمل میشد چنان پليد شده بود كه حتي جواز ازدواج با محارم را صادر میکرد، چنان كه اكثر پادشاهان آن دوران براي اينكه خون پادشاهي به خون رعيت آلوده نشود، با خواهر و مادر و دختر خود ازدواج میکردند، عملي كه در هيچ دين و آئینی سابقه نداشته است. همانگونه كه در جاي جاي شاهنامه به خوبي مشاهده میشود، در آن آيين زن همپاي اهريمن شمرده میشد(مراجعه شود به مقالهي چهره زن در شاهنامه فردوسي، نوشتهی حسين فيض الهي وحيد) و قوانين ظالمانهای بر آنان اعمال میگردید.
زن و اژدها هر دو در خاك به جهان پاك از اين هر دو ناپاك به
آقاي صادقي ادعا کردهاند كه ما ايرانيان زنان را زنده به گور نمیکردیم ولي فردوسي چيز ديگري میگوید:
كرا دختر آيد بجاي پسر به از گور داماد نآيد بدر
و در جاي ديگر میفرماید:
مرا گفت چون دختر آمد پديد ببايستش اندر زمان سر بريد
نكشتم، بگشتم ز راه نيا كنون ساخت بر من چنين كيميا
او بهترين زن را زني میداند كه اصلاً به دنيا نيامده باشد:
سياوش ز گفتار زن شد به باد خجسته زني كاو ز مادر نزاد
آري آنان كه نقاب پاك ديني بر چهره دارند پليدترين كارها را پشت آن نقاب انجام میدادند و میدهند.
امپراتوري ايران از شمشير اعراب شكست نخورد، امپراتوري ايران به فرهنگ عربي نباخت، بلكه اين پلشتي حاكم بر ايران باستان بود كه از آيين پاك اسلامي شكست خورد. بر خلاف آنچه گفته میشود، اسلام نه تنها نشأت گرفته از فرهنگ عربي نيست بلكه يك آيين آسمانی ست كه با آمدنش تمام رسوم و فرهنگ پوسیدهی عربي و غير عربي آن دوران را به چالش كشيد. قیامهای قهرماناني چون بابك و مازيار و... را هم نبايد به حساب اسلام ستيزي ايرانيان گذاشت، آنان بر ضد ظلم و ستم خلفاي اموي و عباسي قيام كردند چون كه اين خلفاي جور برخلاف قوانين اسلامي به مردمان تحت حاكميت خود بيداد روا میداشتند.
همانطور كه دكتر مطهري در كتاب «خدمات متقابل ايران و اسلام» نشان داده است، نه تنها فرهنگ ايراني با فرهنگ اسلامي در تقابل نبوده است بلكه در كنار هم و به صورت مكمل يكديگر در طول تاريخ تبديل به يك تمدن شكوفا و باشكوه شده است. اما متأسفانه بايد اعتراف كرد كه از آن فرهنگ ناب ايراني-اسلامي چيز زيادي به دست ما نرسيده است.
:: موضوعات مرتبط:
سياسي ,
,